هانا در سفر تهران
سلام به همه عزیزان و دوستان خوبم.
حدود دو هفته ای میشد که مامانم اینا اومده بودن پیشمون و با هم چند روزی هم رفتیم تهران خونه برادرم.
همه حسابی از دیدن هانا ذوق کردن و اصلا نمیذاشتن ما بیایم ولی چه کنیم که باید برمی گشتیم.
توی این مدت خیلی خوش گذشت.
هانا هم که حسابی دور و برش شلوغ بود و همش تو بغلا بود ، الان داره منو اذیت میکنه اصلا اجازه نمیده به کارام برسم همش میخواد پیشش باشم و از کنارش نرم.امان از دست این دختره!!!
جمعه هم خونه عمه هانا بودیم اونجا هم کلی طرفدار داره آخه از هر طرف محاصره شدیم که برنگردیم شمال!
با اینکه آلوذگی هوای تهران خیلی کمتر شده بود البته به خاطر بارشها،اما من هنوز آلودگی رو حس میکردم و بوی دود اذیتم میکرد فکر کنم چون شمال هوای تمیزی داره ما زودتر متوجه کثیفی هوا می شیم و ریه هامون حساستر شده.
هرچند زیاد بیرون نرفتیم و بیشتر خونه بودیم ولی در کل خیلی خوب بود.
یک روز هم رفتیم سمت خیابون بهار تا واسه هانا لباس ببینم.بد نبودن لباسها اما قیمتها خیلی بالا بود.
این عکس هایی رو که می بینید کار دختر عمه هانا ست.مرسیییی آرمینا جوووووووووووون