هاناهانا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

هانا ملوسک ما

شیرین زبانی

هانای گلم عزیز دلم: تازگی ها خیلی شیرین زبون و ملوس شدی .جوری حرف میزنی و کلماتی می گی که حسابی کیف می کنیم . واسه نفی کردن و نخواستن چیزی سرت رو میبری عقب و می گی نه نه وقتی دلت شیر می خواد می گی بیده و دستای منو میبری به سمت می می به من می گی ماممی به بابایی می گی باببی(منظورم با تشدیده) به مامان جون مریم هم میگی مانی به بگیر می گی بیگی گوشیه تلفن و یا کنترل تی وی رو برمداری میزاری دم گوشت سرت رو کج میکنی و با یه لحن نازدار و دخترونه می گی الوووووووو اینقدر شیطون و بلا شدی که همه رو مجذوب خودت کردی با گفتن د (با فتحه) و کج کردن سرت به سمت راست یعنی می خوای طرفو وادار به ...
28 مرداد 1392

تولد یکسالگی

عزیز دلم هانای من تولدت رو صمیمیانه و از ته دل بهت تبریک میگیم و خدا رو شکر میکنیم که موجودی چنین دوست داشتنی به ما عطا کرد و برات آرزوی سلامتی موفقیت و خوشبختی داریم خیلی خیلی دوست داریم امید زندگی مایی و با اومدنت شادی و سرور به ارمغان آوردی. فدای تو نازنین کوچولو مون بشیم ،می بوسیمت . مامان و بابات راستی بردیمت آتلیه و چند تا عکس ازت گرفتیم که برات میزارم تا ببینی که چقدر خوشمزه و شیرینی   ...
23 مرداد 1392

تبریک سال نو

با سلام و تبریک آغاز سال نو به همه دوستان عزیزم . امیدوارم تاخیر ما رو ببخشید چون واقعا گرفتار و درگیر بودم البته همش مسافرت و مهمونی بودیم و اصلا فرصت این رو که برم سراغ وب رو نداشتم. باید بگم که در آخرین جمعه سال قبل واسه هانا جونم یه جشن دندونی مختصر و ساده گرفتیم آخه اولین دندونش درست در آغاز هفت ماهگی دیده شد!!!! هر چند جشن با کمی تاخیر همراه بود ولی در کل بد نشد ولی حیف که مامان و بابا و برادرای خودم نبودن راه دور بود و پایان سال هم مزید بر علت شد حالا چند تا از عکس های هانا رو براتون میزارم که البته مربوط به سال نو و سفره هفت سین هم میشه         &n...
17 فروردين 1392

قیــمت یه روز زنــدگی چنـده؟

راستی؛ هیچ وقت از خودت پرسیدی قیمت یه روز زندگی چنده؟ تموم روز رو کار می کنیم و آخرشم از زمین و زمان شاکی هستیم که از زندگی خیری ندیدیم شما رو به خدا تا حالا از خودتون پرسیدید: قیمت یه روز بارونی چنده؟ یه بعدازظهر دلنشین آفتابی رو چند می خری؟ حاضری برای بو کردن یه بنفشه وحشی توی یه صبح بهاری یه اسکناس درشت بدی؟ پوستر تمام رخ ماه قیمتش چنده؟ ولی اینم می دونی که اگه بخوای وقت بگذاری و حتی نصف روز هم بشینی به گل های وحشی که کنار جاده در اومدن نگاه کنی بوته هاش ازت پول نمی گیرن! چرا وقتی رعد و برق میاد تو زیر درخت فرار می کنی؟ می ترسی برقش بگیرتت؟ نه، اون می خواد ابهتش رو نشونت بده. آخه بعضی...
15 بهمن 1391

بچه هایی که از خودشان بزرگترند!

آیا تا به حال پدر و مادری به شما مراجعه کرده‌اند که بگویند فرزند ما بیشتر از سنش می‌فهمد و راه‌حلی از شما بخواهند؟ البته به این صورت نه! چون مردم فکر می‌کنند رفتار کردن و صحبت کردن کودک مثل بزرگسالان،نشانه هوش و نبوغ اوست اما بسیاری از افراد می‌گویند کودک‌شان سوالی یا سوالاتی می‌پرسد که یا جوابش را نمی‌دانند یا نمی‌توانند با توجه به سنش،توضیح درستی به او بدهند.مثلا سوال‌هایی در زمینه زندگی زناشویی یا موضوعات اقتصادی و اجتماعی می‌پرسند که توضیح آن نیاز به دانستن خیلی موارد دیگر دارد. به نظر شما خوب است که کودکی سوالات بزرگ‌تر از سن خودش بپرسد یا بیشتر از سنش بفهمد یا ...
9 دی 1391

اولین تبریک و پند یلدایی

هانای ما عشق زندگیمون سلام: امشب شب یلداست و این اولین شب یلدایی است که تو در کنار ما هستی و ما میخواهیم این شب باستانی رو با تو جشن بگیریم. امیدوارم شبهای یلدای فراوانی را ببینی ولی عمرت به درازای بیشتری از شب یلدا باشه .دوووووووست داریم خیلی زیاد. یلدات مبارک عزیز دل ما و بدون که:     روزمره گی، عین مردن است حتی اگه شب رو دیر خوابیدی، صبح زود بیدار شو ! زیر بارون راه برو، نترس از خیس شدن ! هر چند وقت یه بار یه نقاشی بکش ! توی حموم آواز بخون، آب بازی کن، چه اشکالی داره ؟! بی مناسبت کادو بخر! بگو این توی ویترین برای تو بود در لحظه دست دادن به یه دوست، دستش رو فشار ...
2 دی 1391

هانا در سفر تهران

سلام به همه عزیزان و دوستان خوبم. حدود دو هفته ای میشد که مامانم اینا اومده بودن پیشمون و با هم چند روزی هم رفتیم تهران خونه برادرم. همه حسابی از دیدن هانا ذوق کردن و اصلا نمیذاشتن ما بیایم ولی چه کنیم که باید برمی گشتیم. توی این مدت خیلی خوش گذشت. هانا هم که حسابی دور و برش شلوغ بود و همش تو بغلا بود ، الان داره منو اذیت میکنه اصلا اجازه نمیده به کارام برسم همش میخواد پیشش باشم و از کنارش نرم.امان از دست این دختره!!! جمعه هم خونه عمه هانا بودیم اونجا هم کلی طرفدار داره آخه از هر طرف محاصره شدیم که برنگردیم شمال! با اینکه آلوذگی هوای تهران خیلی کمتر شده بود البته به خاطر بارشها،اما من هنوز آلودگی رو حس م...
2 دی 1391