بستن ساک بیمارستان مسافر کوچولو
امروز نمیدونم چرا یهو به سرم زد کم کم ساکتو آماده کنم وهمه وسایل لازم واسه بیمارستان رو برات بذارم.
پرونده پزشکی خودم رو هم حاضر کردم.شاید یه کم زود باشه ولی کار از محکم کاری عیب نمیکنه!
دیگه شمارش معکوس شروع شده و هر لحظه آماده ورودت به این دنیا هستیم مسافر کوچولوی ما.
وقتی داشتم لباساتو می ذاشتم اینقدر ذوق زده و مشتاق بودم که نفهمیدم کی ساعت ١ ظهر شد.
بدو بیا عسلم که دیگه ظاقتم سراومده و میخوام بغلت کنم.بوووووووووووووووس.
راستی امروز عید نیمه شعبانه که ششمین سالگرد عقد من و بابایی هم هست.
عید همه مبارک
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی