هاناهانا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

هانا ملوسک ما

سومین معاینه ماه نهم و ...

1391/4/28 14:35
نویسنده : مامان شبی
758 بازدید
اشتراک گذاری

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

هانا عشقم سلام:

دیروز عصر برای سومین بار در ماه آخر، برای معاینه رفتم دکتر.خانوم دکتر همه چی رو بررسی کرد و اوضاع خوب بود.گفت که کم کم آماده باشم چون هر لحظه ممکنه دختر شیطون بلات بخواد بیاد به این دنیا.زبان

خیلی بی طاقتم فقط دارم این روزا رو با شمارش و عدد و رقم سپری می کنم. یه تقویم گذاشتم جلوم هی بالا پایینش می کنم.هر کی ببینه فکر می کنه دیوونه شدمخنده ولی نه این کارا همش به خاطر انتظار کشیدن بیش از حده.چشمک

از صبح به خودم گفتم امروز دیگه نمی خوام حساب کتاب کنم و با نیروی عجیبی پا شدم تمام خونه رو جارو برقی کشیدم و گردگیری کردم و از رو سایت آشپزی برای مامانا که لینکمون هم هست یه حلیم بادمجون مشتی درست کردم  که خوشمزه شدخوشمزه ولی حیف که باباییت نتونست واسه ناهار بیاد و خودم تنها با تو جشن گرفتم و خوردمش.نیشخندبه به خیلی مزه داد مدتها بود که نخورده بودم.از خود راضی البته سهم بابایی رو واسه شام گذاشتم کنار.خنثی

همیشه از مامان مریم درخواستش می کردم ولی متاسفانه حالا که یه شهر دیگه زندگی می کنیم و به مامان جونم دسترسی ندارم مجبورم خودم درست کنم هر چی رو که هوس می کنم.ابرو

تا چند روز دیگه مامان مریم و بابا ناصر و دو تا دایی جونات میان پیشمون تا هم به من کمک کنن هم تو رو ببینن.مژه

حالا که یه غذای خوشمزه خوردم و همه جا رو هم تمیز کردم اینقدر دارم کیف می کنم که نگو .حس خوبیه که آدم به همه کاراش برسه . ضمنا زمان هم راحت تر سپری شد.لبخند

تازه اینم بگم شیطون بلای من که فکر کنم این غذا به دهن تو هم خیلی مزه داده که داری هی تو شمکم ورجه وورجه زیادی می کنی و خوشحال و سر حالی.قهقهه

قربونت برم عسلم نوش جونت باشه.بوووووووووووسقلبماچبای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله ماهک مامان سامیار
28 تیر 91 14:45
سلام دوست جدید خوبم . نوش جونتون باشه ............
ایشالا هانا جون مامانشو زیاد منتظر نذاره و زود بیاد تو بغلشششششششش
پیاده روی کن دوستم و کارای خونه هم که میکنی خوبه . دوش اب گرم هم بذار تو برنامه ات . هم ارامش بهت میده . هم کمک میکنه هانا جونی زود تر دنیا بیاد . خواهر من روزی 2 بار دوش میگرفت .
ایشالا همین روزا بیام و بخونم هانا خانوم دنیا اومده . سامیار 40 هفته و سه روز بود که خبری ازش نشد و من سزارین شدم . البته خودمم سزارین میخواستم


سلام دوست جونم ممنون از راهنماییای خوبت بوووووووس













خاله سمانه
29 تیر 91 14:22
سلام شبنم جان! تقریبا هر روز یا یک روز در میون اخبار وضعیت خودت و گل دخملتو دنبال می کنم! امیدوارم که به زودی و راحتی فارغ بشی! مراقب خودت باش، عزیزم!

سلام دوست مهربونم واقعا ازت ممنونم و به من لطف زیاد داری.راستی نی نیه زن داداشیت در چه حاله اون کجا می خواد بره واسه زایمان؟طبیعی یا سزارین؟دیگه ندیدمش تو مطب دکتر