ادامه خاطره تولد هانا
ب از هم سلام: اومدم تا ادامه پست قبلی رو بنویسم.هانا الان خوابیده و تونستم تا بیام سراغ وب. فسقلی خانوم تازگی ها بغلی شده.حتما باید بیاد تو بغلم تا بخوابه خیلی بلا ملا شده جوجو!!!! باورتون نمی شه ولی در عرض 3 روز کلی از عادت ها و اخلاق هاش عوض شده . خوب تا اونجا گفته بودم که منو آوردن تو بخش. خلاصه همه با کلی دوربین من رو عکس بارون کردن ولی من فقط منتظر نی نیم بودم که یهو تو یه تخت کوچولو آوردنش پیشم.ملوسکم دنیای من شد وقتی گذاشتنش تو بغلم. یه موجود کوچولوی معصوم و دوست داشتنی که با کل دنیا عوضش نمی کنم.از همون بدو تولد صورت ماهشو میذاشت رو صورتم و می خوابید.اداها و شکلک های صورتش...
نویسنده :
مامان شبی
16:15