هاناهانا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

هانا ملوسک ما

مگر تربيت هم دخترانه و پسرانه دارد؟!

  خيلي پرجنب‌وجوش است، مدام مي‌پرد و دلش مي‌خواهد از همه‌جا بالا برود، روي هيچ چيز به غير از رايانه‌ و بازي‌هايش نمي‌تواند تمركز كند و وقتي هم بازي مي‌كند، به هيچ‌چيز ديگري گوش نمي‌دهد. وقتي با خواهرش بازي مي‌كند، اسباب‌بازي‌ها را به سمت او پرت مي‌كند. از انجام تكاليف مدرسه‌اش فرار مي‌كند...   معلمش مي‌گويد در كلاس درس خيلي باعث هرج‌ومرج مي‌شود. آيا پسرم‌ بيش‌فعال است؟ رفتارش طبيعي است؟ آيا همه پسربچه‌ها اين شيطنت‌هاي آزاردهنده را دارند؟... اينها بخشي از گفته‌هاي مادران پسردار است. رفتار پسربچه‌‌...
8 آذر 1391

داستان آموزنده

قدر دانی   این پیام نه تنها برای بچه هایمان بلکه برای همه ما که در این جامعه امروزی زندگی می کنیم موثر می باشد.   یک  شخص  جوان با تحصیلات عالی برای شغل مدیریتی در یک شرکت بزرگ درخواست داد. در اولین مصاحبه پذیرفته   شد؛ رئیس شرکت آخرین مصاحبه را انجام داد. رئیس شرکت از شرح  سوابق متوجه شد که پیشرفت های تحصیلی جوان از دبیرستان تا پژوهشهای   پس از لیسانس تماماً بسیار خوب بوده است، و هرگز سالی نبوده که نمره نگرفته باشد.   رئیس پرسید: ((آیا هیچ گونه بورس آموزشی در مدر...
8 آذر 1391

ماجرای هانا و اسمورف در اولین روز از آخرین ماه پاییز

سلام به روی ماه دختر قشنگم و همه دوستای خوبم:   امروز صبح هانا با اسمورفش مشغول بازی بود و صداهای جالبی برای برقراری ارتباط با اون از خودش درمیاورد ،انگار داشت باهاش حرف میزد و براش آواز می خوند.اینطور شد که منو وادار به عکس گرفتن و آپ کردن وب کرد.    بقیه ماجرا رو  خودتون با دیدن عکس ها دنبال کنید:                             ...
1 آذر 1391

هانا و عروسکاش

سلام من هانا کوچولو هستم . مامانم امروز کلی عکس ازم گرفت که فقط چند تاشو وقت کرد بذاره برای اونایی که منو دوست دارن.شیطون خانوم شدم و عروسکامو میشناسم و با دیدنشون ذوق میکنم.   دو تا عکس با لباس صورتیم توی تختم بوده و من لابه لای عروسکام داشتم دست و پا میزدم.   اون سه تا عکس آخری رو هم با دوستم خانوم خرسیه که خیلی دوسش دارم،گرفتم و از بس لثه هام میخارید می خواستم اونو هم بخورم !!!!!!   ببخشید جلوی لباسم از آب دهنم خیس شده ها.آخه من بی تقصیرم مامانم  توی پست قبلی بهتون گفته بود که دارم دندون درمیارم دیگه.              ...
30 آبان 1391

هانا جونم سه ماهش تموم شد

سلااااااااااااااااام ما اومدیم!!!!!!!   این گرفتاری ها بالاخره گداشت که بیام و یه سری به وب دختر قشنگم بزنم.توی این مدت خیلی ها منتظر دیدن عکس های جدید هانا کوچولو بودن که امروز می خوام انتظار اونها رو به سر برسونم و چند تا عکس از هانا رو بزارم.   دخترم ٣ روزه که سه ماهگیش رو پشت سر گذاشته و وارد ماه چهارم زندگیش شده.اینقدر شیطون و بلا شده و همش دنبال بازی و بازیگوشیه.   اصلا نمیذاره به کارام برسم فقط دلش می خواد پیشش بمونم و باهاش بازی کنم.   نمی دونم ١ ماه دیگه که قراره برگردم سر کارم چه باید بکنم با این دختر شیطون؟   هر چند خودم خیلی از بازی کردن باهاش لذت می برم و به هردو...
30 آبان 1391

هانا داره دندون درمیاره!!!!!!!

دختر کوچولو نازم مدتی است که لثه هاش رو هی با دستاش فشار میداد و با تمام نیرو اونارو به هم می مالید و ریزش آب دهنش خیلی زیاد شده بود.اولش اصلا فکر نمیکردیم که مربوط به دندونش باشه آخه خیلی زود بود ولی باباش زودتر از من متوجه این قضیه شد و برجستگی و سفیدی داخل لثه پایینش رو دید و خوشحال شد که دخترمون داره بزرگ میشه و دندون درمیاره.   دندانپزشکان از جمله دایی جونش میگن هر چی دندون زودتر دربیاد بیشتر در معرض پوسیدگی قرار میگیره ولی خوب دیگه باید دندوناشو مراقبت کنیم و به بهداشتش توجه بیشتری کنیم که خراب نشن البته اگر هم شد چاره ای نیست ولی داییش هست که به دادش برسه!!!!!!!!!!!   هانا توتولو چند روزیست که دار...
30 آبان 1391

کشف اعضای بدن

د ختر نازم سلام: الان خوابیدی و من دارم ماجراهای صبح امروزمون از وقتی که بیدار شدیم تا حالا رو برات می نویسم چون انگار فصل جدیدی از زندگیت شروع شده. مامان جان امروز متوجه شدم که کم کم داری اعضای بدنت رو می شناسی و به اونها توجه می کنی مخصوصا دستات اونم دست راست! با دقت بهش نگاه می کنی و سعی داری با عقب و جلو بردنش یه چیزهایی رو تو مغز کوچولوت کشف کنی  آخه اینقدر اخم می کنی که آدم فکر می کنه واقعا داری به یه سری نتایج مهم می رسی!!!!! بعد از اون هم  آهنگ های کودکانه ای رو برات گذاشتم تا گوش کنی که این آهنگها رو همیشه در دوران بارداریم برات میزاشتم . دیدم که چ...
29 مهر 1391

دو ماهگی هانا خانم

سلام به همه دوستان گلم: با یک غیبت طولانی بازم اومدم تا وب هانا جونم رو آپ کنم.تو این مدت اصفهان و تهران و کیش بودیم.هانا کوچولوم مثل همیشه در لحظات خوش مسافرت همراهمون بود و بدون اذیت کردن،کنار ما بهش خوش می گذشت. توی هواپیما موقع رفتن همش خواب بود اما موقع برگشتن از اول تا مقصد بیدار بود و با مهماندارا دوست شده بود و به همه لبخند می زد. اینقدر شیرین و خواستنی شده که حد نداره. نمی دونم وقتی تاتی تاتی کنه و به حرف بیاد دیگه چی می شه. اونوقت شاید دوباره قورتش بدم بره تو دلم و از نو بدنیا بیاد!!!!!!!!!! سفر کیش به همراه مامان و بابام و همین طور برادر و زن دادشم خیلی خیلی خوش گذشت .همش...
19 مهر 1391

اولین مسافرت هانا کوچولو

سلام دوستان گلم: امیدوارم همگی خوب و سلامت باشید.اگر تو این مدت به وب سر نزدم علتش مشغله زیاد و سفر به اصفهان خونه مامان جونم بود. هانا یک ماهگی رو پشت سر گذاشت و الان حسابی بزرگ و شیطون شده،تازه گیا همش دنبال مکیدنه،واسه همین براش پستونک گرفتم تا احساس آرامش کنه و حس مکیدنش بیشتر ارضاء بشه. از حموم رفتناشم که نگین، خیلی خوشش می یاد عاشق آب و آب بازیه،مثل ما آدم بزرگا وقتی از حموم در می یاد احساس آرامش و سبکی میکنه و  میگیره می خوابه.تازه باید واسه خانم سشوار بکشیم و لوسیون بمالیم تا رضایت بدن. چند تا عکس از عکسای هانا جون که تو خونه مامان جونش گرفته بود براتون گذاشتم:   ...
24 شهريور 1391